تاثیر موسیقی بر ذهن کودکان
دی 17, 1401 1402-01-14 10:11تاثیر موسیقی بر ذهن کودکان
تاثیر موسیقی بر ذهن کودکان
از جنبههای مهم تاثیر موسیقی بر ذهن کودکان میتوان به توامندسازی ذهنی و تغییر زندگی آنها اشاره کرد در ادامه با مطالب علمی ثابت شده به تایید این ادعا میپردازیم.
زمانی که کودکان موسیقی اجرا میکنند، شما فقط شاهد نواخته شدن قطعه موسیقی توسط کودک خود هستید ولی درواقع کودک با زبان پیچیده موسیقی تعامل برقرار میکنند؛ از خواندن نتها گرفته تا تصمیمات ذهنی در زمان اجرای موسیقی در لحظه و بدون وقفه با هماهنگی عصب و عضله کودک موسیقی مینوازد.
پیچیدگی موسیقی، مغز کودکان را در یک فرآیند اتصال همزمان فوقالعاده به هم متصل میکند. و این دقیقاً همان چیزی است که پتانسیل مغز جوان آنها را در حین رشد بهینه می کند! مغز انسان قادر است بسیاری از تجربیات و انواع اطلاعات را به طور همزمان پردازش کند. همانطور که کودکان رشد می کنند، موسیقی می تواند به مغز آنها کمک کند تا ارتباطات قوی تری ایجاد کند و در زمینه هایی رشد کند که نه تنها بر تعامل و درک آنها از خود موسیقی تأثیر می گذارد، بلکه بر بسیاری از جنبه های دیگر یادگیری و رشد ذهن آنها نیز تأثیر می گذارد.
موسیقی و هرس ذهن کودکان و جوانان
از قابلیتها مهم ذهنی کودکان انعظافپذیری زیاد آنها در مغز است. در طول مدت آموزش موسیقی، در حالی که کودکان یاد می گیرند، تطبیق مییابند، ارتباطات را ذهنی آنها تقویت و گسترش می یابد.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید سیناپسها (ارتباط بین نورونهای مغزی) در زمان تولد بیش از آنچه که نیاز داریم به ما داده میشود. درواقع زمانی که کودک به دنیا میآید تا سن 2 یا 3 سالگی نورونها مغزی آنها در اوایل کودکیشان بیش از آنچه که مورد نیاز آنهاست رشد میکند. پس از 3 سالگی آنچه که نورونهای استفاده نشده در مغز کودک باقیمانده است از بین میروند.
به همین دلیل است که کودکان تا سن دوسالگی هوشیاری بالایی دارند و نسبت به محیط اطراف خود واکنش نشان میدهند. پس از 3 سالگی با توجه به انبوهی اطلاعات ورودی مغز شروع به هرس کردن و سادهسازی با توجه به محیط و نیاز واقعی کودک میکند تا تمرکز کودک را افزایش دهد.
در زمان کودکی هرچه تجربه، یادگیری و مشارکت سیناپسها در مغز درحال رشد کودک بیشتر باشد؛ ذهن کودک تقویت و سیناپسهای مرتبط با توانایی رشد میکنند.

تاثیر موسیقی بر ذهن کودکان
موسیقی برای کودکان فوقالعاده است زیرا تعداد بیشماری از اتصالات همزمان را درگیر و ایجاد میکند و به این نواحی از مغز اجازه میدهد تا تقویت شوند. موسیقی به کودکان میآموزد که الگوهایی بسازند، روابط بین نتها را درک و تجربه کنند. در این بین کودک از نظر فیزیکی، ذهنی و روانی درک و رشد کند.
صرف نظر از اینکه کودک در نهایت چه جهتی در زندگی خواهد داشت، تعامل با موسیقی میتواند تأثیر آموزشی و رشدی قدرتمندی بر مغز او بگذارد. این مقاله به 10 زمینهای میپردازد که در آنها آموزش موسیقی باعث رشد مغز و مهارتهای کودک میشود:
- تفکر و ایجاد ایدههای جدید
- ساختارها و الگوهای ریاضی
- تقویت حافظه از طریق ساختارها و آثار
- سمت راست یا چپ مغز؟
- تمرین بیشتر، یادگیری بیشتر
تفکر و ایجاد ایدههای جدید
یک مهارت مهم یادگیری شناختی برای کودکان استفاده از ابزارهایی است که در اختیار دارند (واژگان، مفاهیم، قوانین، اطلاعات) و ایجاد تفکر جدید از این منابع به آنها کمک میکند تا از دانش خود برای استنباط، ترسیم ارتباطات، حل مسئله، درک فرآیند، تفکر در احتمالات و ایجاد ایدههای جدید استفاده کنند.
این ویژگی به کودکان کمک میکند بجای آنکه همه قوانین، اطلاعات و نتها را حفظ کنند، یک قانون منطقی را یادبگیرند و با ایجاد پیوند، زنجیرههای طولانیتر را خلاق کنند.
زمانی که شما چیزی میآموزید به حافظه طولانی مدت شما منتقل میشود درحالی که اگر چیزی را حفظ کنید در حافظه کوتاه مدت و مقطعی شما ذخیره شده و پس از مدتی فراموش میکنید.
موسیقی نیز به همین ترتیب عمل میکند. ما به کودکان یک آهنگ را آموزش میدهیم. پس از یادگیری میتوانند نتها را اضافه و یا کم کنند و ریتمها را تغییر دهند تا زمانی که به قوانین اولیه پایبند باشند میتواند خلاقیت به خرج دهند و قطعه موسیقی جدیدی را بنوازند.
پیش از 3 سالگی کودکانی که در معرض موسیقی هستند مغز آنها ترکیبها، صداها و ملودیها را پردازش میکند و به طور فعال الگوها شناسایی و یادداشت میشوند.
در زمان آموزش موسیقی تمام خاطرات را به یاد میآورند. درواقع موسیقی کودکان را به تفکر فعال و نه یادگیری منفعلانه تشویق می کند.

ساختارها و الگوهای ریاضی
موسیقی به کودکان میآموزد که الگوهایی را در ذهن خود ایجاد کنند و به بچهها نشان میدهد که چگونه الگوها در هر جنبهای از ساخت موسیقی جاسازی و گروهبندی شدهاند.
با شنیدن هر الگو یا ملودی جدید، ذهن یک خاطره ایجاد میکند. ذهن ما بلوکهایی از این خاطرات موسیقی را در طول عمر میسازد و از طریق الگوهایی که کنار هم قرار میدهیم، رابطه عمیقتری با موسیقی ایجاد میشود.
کودکانی که درباره موسیقی مطالعه میکنند یا به موسیقی گوش میدهند، این ساختارها را برمیدارند و آنها را در هر کاری که انجام میدهند به کار میبرند. هر چه مغز کاری را بیشتر انجام دهد، در آن ناحیه بیشتر رشد می کند.
تحقیقات نشان داده است که متخصصان در هر زمینهای نسبت به دیگر افراد تازهکار در تواناهای عمومی و تخصصی به الگوهای معنادار بیشتر توجه میکنند و نسبتاً همه چیز را متفاوتتر از دیگران درک میکنند.
تقویت حافظه از طریق ساختارها و آثار
همانطور که گفته شد هر قطعه موسیقی که گوش میدهیم ردی از خاطره در مغز ما به جا میگذارد. اینکه چگونه مغز اطلاعات را به دست میآورد و خاطرات را ذخیره میکند، یکی از موضوعات مهم و جذاب علوم اعصاب مدرن است.
احساسات بخشی از تجربیاتی است که بچهها هنگام اجرا و تعامل با موسیقی دارند. موسیقی از کودکان میخواهد در فعالیتی شرکت کنند که نیاز به پیشبینی و حافظه دائمی دارد در حالی که در زمان حال زندگی میکنند.
در واقع زمانی که شما یک موسیقی را میشونید در لحظه میدانید که چه نُتی در آینده اجرا میشود. این ساختار یادآوری، زندگی در حال و انتظار آنچه که در آینده شنیده میشود یکی از دلایل مهم تقویت حافظه از طریق ساختارها و آثار موسیقی است و از این طریق آنها میتوانند به سرعت یاد بگیرند و به خاطر بسپارند.
سمت راست یا چپ مغز؟
ما اغلب آموزش را برحسب تفکر راست مغز و چپ مغز در نظر میگیریم. تصور میشود که ریاضیات، علوم، زبان در نیم کره چپ مغز هستند در حالی که هنر و علوم انسانی در نیمه راست مغز هستند. علوم اعصاب مدرن دریافته است که درجات بیشتری از ارتباط کلی وجود دارد و تصویر واقعی پیچیدهتر است.
این تصور رایج که مغز چپ تحلیلی و مغز راست هنری است، اما بیش از حد ساده انگارانه میباشد. هر دو طرف مغز درگیر تجزیه و تحلیل هستند و همه این فعالیتها مستلزم هماهنگی دو نیمکره است.
درگیر شدن با موسیقی بسیاری از ارتباطات را در ذهن ایجاد میکند. حافظه الگوبرداری میکند، هماهنگی فیزیکی بین دستان و یا دهان، رمزگشایی زبان موسیقی در زمان یادگیری و نواختن، خلاقیت و تفکر باعث میشود این موارد باعث میشود تا ذهن کودک فعالیتهای به هم پیوسته را باهم انجام دهد و هر دو نیمکره درگیر باشند.
فعالیت موسیقایی تقریباً هر منطقهای از مغز را که در مورد آن میدانیم و تقریباً هر زیرسیستم عصبی را درگیر میکند. گوش دادن به موسیقی با ساختارهای هسته حلزون، مغز و مخچه شروع میشود و سپس به قشر شنوایی در هر دو طرف مغز میرسد.

پس میتوان گفت موسیقی تمرینی برای هر دو نیمکره مغز میباشد.
تمرین بیشتر، یادگیری بیشتر
مغز درگیر بیشتر یاد میگیرد. مطالعات نشان دادهاند که وقتی از کاری که انجام میدهیم لذت میبریم، بیشتر یاد میگیریم و به یاد میآوریم. وقتی با چیزی درگیر و در حال تعامل هستیم تمرکز بیشتری داریم.
از آنجا که یادگیری و تمرین موسیقی قابل اندازهگیری است با پیشرفت حس رضایت ایجاد میشود.
دوپامین یک انتقال دهنده عصبی است. در مطالعه علمی انجام شده، نقش دوپامین در یادگیری حافظه بیشتر است. برای افزاش میزان دوپامین نیاز به ایجاد انگیزه است.
درواقع انگیزه و علاقهمندی سیستم پاداش را درگیر میکند و در زمان یادگیری موسیقی و تمرین هرچه میزان رضایت بیشتر باشد هورمون دوپامین ترشح میشود و سرعت یادگیری افزایش مییابد.
جمعبندی
با توجه به مزایا و تاثیر آموزش موسیقی به کودکان، داشتن فرزندی نابغه چیز چندان عجیبی نیست. روشهای متنوعی برای آموزش موسیقی به کودکان وجود دارد که با توجه به تجربه اساتید طبلک و میزان استعداد کودکان شما در فراگیری موسیقی میتوان بهترین روش را انتخاب کرد.
برای استعدادیابی کودک خود میتوانید به طبلک و اساتید آن اعتماد کنید و با شرکت رایگان در کلاسهای موسیقی از علاقه کودک خود به سازها مطلع شوید.
از طریق راههای ارتباطی و شبکههای اجتماعی با ما تماس بگیرید.